مجلس شورای اسلامی در تاریخ ۶ بهمن ۱۳۸۷ ماده ۹۴۶ قانون مدنی را به شکل زیر اصلاح کرد:
بر اساس ماده ۹۴۶ قانون مدنی زوجه از همه اموال زوج ارث میبرد و زوجه در صورت فرزند دار بودن زوج، یک هشتم از عین اموال منقول و یک هشتم از قیمت اموال غیرمنقول اعم از عرصه و اعیان را به ارث میبرد و در صورتی که زوج، هیچ فرزندی نداشته باشد، سهم زوجه یک چهارم از همه اموال به ترتیب فوق است:
بر اساس بخش دیگری از این قانون، در صورتی که زوج هیچ فرزندی نداشته باشد
سهم زوجه یک چهارم از کلیه اموال به ترتیب فوق است. این قانون همچنین تصریح
دارد که هرگاه ورثه از ادای قیمت امتناع کنند، زن میتواند حق خود را از عین اموال استیفا کند.
۱٫درخـصـوص ایـنکـه مـلاک تـاریخ فوت متوفا میباشد بهتر است به نظریه مشورتی شماره ۳۶۸- ۱/۷-۸۸ مورخ ۳ خرداد ۱۳۸۸ اداره کل امور حقوقی و اسناد و امور مترجمین قوه قضاییه اشاره شود؛ به این مضمون که:
۱-با اصلاح مواد ۹۳۶ و ۹۳۸ قانون مدنی در تاریخ ۶ بهمن ۱۳۸۷ در مجلس شورای اسلامی و قطعیت آن، این قانون لازمالاجرا میباشد.
۲-مطابق ماده ۳ قانون مدنی اثر قانون نسبت به آتیه است و نسبت به ماقبل خود
اثری ندارد؛ مگر اینکه در خود قانون ترتیب دیگری مقرر شده باشد.
بنابراین با اصلاح مواد ۹۳۶ و ۹۳۸ قانون مدنی، تسری میراث زوجه به قیمت عرصه، تابع قانون زمان فوت متوفاست؛ نه قانون زمان صدور گواهی انحصار وراثت یا تقسیم ترکه.
از مجموع مطالب گفته شده دو نتیجه به طور خلاصه حاصل میشود:
۱-مواد ۹۳۶ و ۹۳۸ اصلاحی قانون مدنی از تاریخ ۷ فروردین ۱۳۸۸ لازمالاجرا هستند.
۲- ملاک در تعیین حصه زوجه از ماترک متوفا تاریخ فوت اوست؛ نه تاریخ صدور گواهی انحصار وراثت
سال | قیمت/تومان |
57 |
420 |
58 | 1300 |
59 |
2400 |
60 |
3500 |
61 |
3500 |
62 |
3500 |
63 |
3900 |
64 |
4418 |
65 |
6500 |
66 |
11257 |
67 | 9939 |
68 |
10922 |
69 |
12707 |
70 |
12447 |
71 |
12409 |
72 |
16488 |
73 |
30352 |
74 |
44169 |
75 |
41273 |
76 |
38833 |
77 |
45092 |
78 |
58741 |
79 |
60512 |
80 |
60820 |
81 |
69960 |
82 |
86150 |
83 |
104537 |
84 |
122890 |
85 |
167967 |
86 |
190678 |
87 |
231649 |
88 |
288000 |
89 | 435000 |
سال | قیمت/تومان |
74 |
41259 |
75 |
40785 |
76 |
38511 |
77 |
45000 |
78 |
58615 |
79 |
56700 |
80 |
54388 |
81 |
62901 |
82 |
76580 |
83 |
90160 |
84 |
106600 |
85 |
144210 |
86 |
172870 |
87 |
205380 |
88 |
270000 |
89 | 383000 |
سال | قیمت/ تومان |
77 |
24648 |
78 |
33790 |
79 |
38445 |
80 |
36115 |
81 |
34590 |
82 |
39950 |
83 |
46471 |
84 |
54470 |
85 |
72600 |
86 |
88250 |
87 |
105000 |
88 |
136000 |
89 | 195000 |
در تعریف «اقرار» ماده 1259 قانون مدنی گوید؛ «اقرار عبارت از اخبار به حقی است برای غیر بر ضرر خود.» و ماده 1275 همان قانون گوید؛ «هر کس اقرار به حقی برای غیر کند ملزم به اقرار خود خواهد بود.» و در ماده 1277 قانون مذکور آمده است؛ «انکار بعد از اقرار مسموع نیست لیکن اگر مقر (اقرارکننده) ادعا کند اقرار او فاسد یا مبنی بر اشتباه یا غلط بوده شنیده می شود و همچنین است در صورتی که برای اقرار خود عذری ذکر کند...». در ماده 1278 قانون مدنی می خوانیم؛ «اقرار هر کس فقط نسبت به خود آن شخص و قائم مقام او نافذ است و در حق دیگری نافذ نیست...»
نکته بسیار مهم و قابل توجه این است که اقرار می تواند در امور مدنی (یا حقوقی) باشد یا در امور کیفری (یا جزایی). مورد اول مربوط است به تعهدات و معاملات و قراردادها و مانند اینها. مثل اینکه حسن اقرار کند پنج میلیون تومان به تقی بدهکار است یا اقرار کند به ساخت و تحویل فلان دستگاه به او متعهد بوده است یا منصور اقرار کند هوشنگ فرزند اوست و امثال اینها. مورد دوم حالتی است که کسی به ارتکاب جرمی اقرار می کند. مثلاً فردی اقرار می کند کسی را کشته یا اتومبیلی را دزدیده یا سندی را جعل کرده یا برای براندازی حکومت توطئه کرده است. اقرار در امور مدنی با اقرار در مسائل کیفری تفاوت های جدی دارد که کمتر به آن توجه می شود و این باعث پیشداوری ها و اشتباهات بسیار می شود و هدف اصلی ما در این نوشته پرداختن به این موضوع است.
تجزیه و تحلیل تعریف اقرار
1- «اخبار» (به کسر همزه بر وزن امضا) به معنی «خبر دادن از چیزی» یا «اعلام کردن چیزی» است.
2- «حق» مزیت و برتری و امکان برخورداری ویژه یی است که مختص فرد یا افراد خاص باشد.
3- منظور از «غیر» کس یا کسانی غیر از اقرارکننده (مقر) هستند.
4- منظور از «بر ضرر خود» یعنی به ضرر اقرارکننده. همین جا بهتر است توضیح دهیم مطالب «خبری» که ما می گوییم یا صرفاً جنبه خبر دارند و در گفت وگوهای معمولی مطرح می شوند یا ضمن دعوای حقوقی و پرونده کیفری. نوع اول به بحث ما مربوط نیست اما گونه دوم از سه حالت خارج نیست.
الف- چیزی را به نفع دیگری و به ضرر خود اعلام می کنیم، که این «اقرار» است.
ب- چیزی را به نفع خود و ضرر دیگری اعلام می کنیم، که این «ادعا» است.
پ- چیزی را به نفع یکی و به ضرر یکی دیگر اعلام می کنیم، که این «شهادت یا گواهی» است. بنابراین اگر کسی که تحت تعقیب کیفری است مثلاً بگوید؛ «بنده و علی و هوشنگ و منصور و احمد در جلسه یی که در خانه علی تشکیل شده بود موضوع براندازی حکومت را مورد بررسی قرار دادیم. اینجانب اسلحه و مهمات تهیه کرده بودم. هوشنگ نقشه محل هایی را که باید به آنها حمله شود تهیه کرده بود. منصور مشخصات خودروهای نظامی و انتظامی را آورده بود و احمد پول های دریافتی از سفارتخانه های خارجی را به همراه داشت...» اظهارات او نسبت به خودش اقرار به توطئه، براندازی و اقرار به تهیه اسلحه و مهمات به این منظور است اما نسبت به سایرین گفته های او «شهادت» تلقی می شود و این شهادت، هم به لحاظ فقدان شرطی که در حقوق جزای اسلامی «لزوم ارتفاع تهمت در شهادت» نامیده می شود، هم به جهت «عدم ارتفاع تهمت» بی اثر و غیرقابل استماع است.
منظور از «ارتفاع تهمت» این است که وقتی کسی علیه دیگری در امور کیفری شهادت می دهد، خودش در معرض همان تهمت یا اتهام و شریک یا معاون جرم کسی که علیه او شهادت می دهد نباشد و به تعبیر دیگر تهمت آن جرم در مورد او «مرتفع» باشد. بنابراین اظهارات کسانی که به جرم واحد متهم و به اصطلاح «هم پرونده» هستند، علیه یکدیگر قابل استناد نیست ولو اینکه این مطالب را ضمن اقرار علیه خودشان بیان کرده باشند.
اثر اقرار در امور مدنی (حقوقی) و مسائل کیفری
همچنان که گفتیم به تفاوت های «اقرار مدنی» با «اقرار کیفری» کمتر توجه می شود و مخلوط کردن این دو می تواند آثار سوء بسیار به ویژه در رعایت حقوق متهم داشته باشد. به یاد داشته باشیم با «اقرار مدنی» آنچه از دست می رود - در تحلیل نهایی- مال و حقوق مالی است اما در اقرار کیفری چیزی که نابود می شود آزادی، آبرو، موقعیت اجتماعی و حتی جان اقرار کننده است. با یکسان پنداشتن «اقرار مدنی» و «اقرار کیفری» بسیاری گمان می برند همچنان که با اقرار بدهکار به بدهکار بودن، دعوی تمام و به نفع مدعی (خواهان) حکم صادر می شود، در پرونده کیفری هم وقتی متهم اقرار کرد کار تمام است و هیچ بررسی و پرس وجوی بیشتری لازم نیست. البته برخی شرایط صحت اقرار بین اقرار مدنی و کیفری مشترک است. اما تفاوت در موضوع اقرار (یا مقر به= آن چیزی که به آن اقرار می شود) است. از این رو باید این یکسانی ها و تفاوت ها را بررسی کرد.
شرایط مشترک صحت اقرار در امور مدنی و کیفری
به موجب ماده 1262 قانون مدنی «اقرارکننده باید بالغ و عاقل و قاصد و مختار باشد. بنابراین اقرار صغیر و مجنون در حال دیوانگی و غیرقاصد و مکره موثر نیست.» این شرایط در مواد 69 ، 116 ، 136، 154 ، 169 و 233 قانون مجازات اسلامی برای اقرار در جرائم مستوجب حد و قصاص نیز آمده است. اما در قانون آیین دادرسی کیفری جز در ماده 194 و بند 2 ماده 193 حکم صریح و تفصیلی در این مورد وجود ندارد. بند 2 ماده 193 گوید؛ «... تحقیق از متهم مبنی بر اینکه آیا اتهام وارده را قبول دارد یا نه؟...» و در ماده 194 آمده است؛ «هرگاه متهم اقرار به ارتکاب جرمی نماید و اقرار او صریح و موجب هیچ گونه شک و شبهه یی نباشد و قرائن و امارات نیز موید این معنی باشند، دادگاه مبادرت به صدور رای می نماید و در صورت انکار یا سکوت متهم یا وجود تردید در اقرار یا تعارض با ادله دیگر، دادگاه شروع به تحقیق از شهود و مطلعین و متهم کرده و به ادله دیگر نیز رسیدگی می کند.»
1- بلوغ؛ منظور از بلوغ با توجه به تبصره 1 ماده 1210 قانون مدنی رسیدن پسر به سن 15سال تمام قمری و دختر به سن 9 سال تمام قمری است. همین تعریف را تبصره 1 ماده 219 قانون آیین دادرسی کیفری به نوعی پذیرفته است؛ «منظور از طفل کسی است که به حد بلوغ شرعی نرسیده باشد.» و تبصره 1 ماده 49 قانون مجازات اسلامی نیز «اطفال» را با همین تعریف مبرا از مسوولیت کیفری اعلام کرده است. بنابراین اقرار پسری که 15 سال قمری تمام دارد و دختری که 9 سال تمام قمری را پشت سر گذاشته، مثلاً به قتل یا زنا صحیح و نافذ است. بد نیست به خاطر داشته باشیم این پسر و دختر تا 18سالگی - طبق قانون رشد متعاملین- نمی توانند مستقلاً نسبت به اموال شان معاملاتی انجام دهند و همین دختر تا رسیدن به سن 13سالگی، بدون تحصیل مجوز از دادگاه، حق ازدواج دارد.
2- عقل؛ در قوانین ما به عوارض جنون اشاره شده است بدون اینکه جنون تعریف شده باشد. ماده 51 قانون مجازات اسلامی «جنون در حال ارتکاب جرم» را از هر درجه یی که باشد رافع مسوولیت کیفری می داند و ماده 1213 قانون مدنی جنون دائمی را مطلقاً و جنون ادواری را در حال وجود مانع نفوذ معامله اعلام کرده است. ماده 95 قانون آیین دادرسی کیفری نیز جنون متهم را از موجبات موقوفی تعقیب او می داند. اما از «جنون» تعریفی در دست نداریم و به این ترتیب، در همه حال، احراز آن موکول به اظهارنظر اهل خبره و کارشناسان پزشکی قانونی است.
3- قصد؛ منظور این است که اقرار در مقام شوخی و هزالی نباشد. به عبارت دیگر آنچه «اقرارکننده» می گوید به منظور «اقرار» با توجه به تعریف آن باشد نه به هر جهت دیگر.
4- اختیار؛ اختیار در مقابل «اکراه» است. به موجب ماده 202 قانون مدنی «اکراه به اعمالی حاصل می شود که موثر در شخص با شعوری بوده و او را نسبت به جان یا مال یا آبروی خود تهدید کند به نحوی که عادتاً قابل تحمل نباشد. در مورد اعمال اکراه آمیز سن و شخصیت و اخلاق و زن یا مرد بودن شخص باید در نظر گرفته شود» و ماده 204 قانون مذکور گوید؛ «تهدید... در نفس یا جان یا آبروی اقوام نزدیک... از قبیل زوج و زوجه و آبا و اولاد موجب اکراه است...» در اقرار مدنی صحت اقرار موکول به وجود این شروط است و اجمالاً می توان این معنی را در اقرار کیفری نیز صادق دانست. اما - همچنان که گفتیم- وقتی نتیجه اقرار سلب آزادی و آبرو و جان مقر باشد، دقت بیشتر و تفصیل دقیق تر لازم خواهد بود.
هرچند در سال های بعد از انقلاب جلسه های دادگاه ها هیچ قاضی زنی را به خود ندید و در این سال ها تعداد زیادی از حقوقدانان و فعالان حقوق زنان با این موضوع مخالف بوده اند، ولی این روزها و بعد از گذشتن پنج ماه از تغییر ریاست قوه قضاییه، مسئولان این قوه از تغییراتی در این باره خبر می دهند.
دادستان تهران وضعیت حقوقی زنان را در نظام قضایی رو به توسعه دانسته و با بررسی موضوع قضاوت زن در نظام قضایی گفته است: بعد از انقلاب اسلامی در رابطه با حضور و اشتغال زنان در نظام قضایی رویکرد حداقلی را آغاز کردیم و کم کم تحولی عظیم در این خصوص رخ داد.
وی در گفتگو با مهر در این مورد خاطرنشان کرد: مبدا این تحولات از سال 1374 آغاز شد و این سال مبدایی برای حضور زنان در حوزهها و مناصب قضایی شد و زنان به سمتهایی همچون دادیار و معاون مجتمعها و مستشاری منصوب شدند.
جعفری دولت آبادی در ادامه افزود رویکرد کارایی، رویکرد بعدی بود که سعی داشتیم با این رویکرد زنان در حوزه قضایی کارایی بیشتری داشته باشند زیرا زنان و مردان باید بتوانند توانمندیهای خود را به اثبات برسانند. وی با اشاره به قانون اساسی جمهوری اسلامی گفت: قانون اساسی کشور مطابق بند 9 اصل سوم به دنبال رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکان عادلانه کار برای همه است که این امر بیانگر تاسیس یک جامعه الگو در جامعه اسلامی است و اصل 20 و 21 قانون اساسی نیز به حمایت از اشتغال زنان پرداخته است و دولت مکلف است به رفع تبعیضات و ایجاد امکان کار برابر برای همه بکوشد.
تاثیر مثبت قضات زن بر حل مشکلات خانوادگیمعاون دادستان تهران نیز گفت: حضور زنان در دادگاه های خانواده و اطفال، موجب آرامش خاطر طرفین دعواست. لیلا سادات موسوی در اجلاس بین المللی حقوق زنان در فرآیند عدالت قضایی، افزود: حضور زنان قاضی در این دادگاه ها به ریشه یابی بسیاری از مشکلات خانوادگی کمک می کند.
معاون آموزش و پژوهش دادستان تهران گفت: در لایحه ای که قوه قضائیه از طریق دولت به مجلس شورای اسلامی ارائه کرده، حضور قضات زن در دادگاه های خانواده مورد تاکید قرار گرفته است که امیدواریم این مساله به تصویب برسد.
رئیس کل دادگستری استان تهران نیز بر نقش قضات در دادرسی و صدور احکام عادلانه و تأثیر آن در تحکیم بنیان خانواده و تبعیت حقوق زنان تأکید کرده است. علیرضا آوایی در این باره گفت: قاضی میتواند تدابیری اتخاذ کند که از افزایش ناهنجاری در جامعه به ویژه نسبت به زنان جلوگیری شود تا قبح ناهنجاری در جامعه و عبور از هنجارها از بین برود.او با اشاره به اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاکنون، حرکتهای شایان توجهی به منظور اصلاح و بهبود قوانین و مقررات از جمله در حیطه حقوق زنان صورت گرفته است، افزود: به نظر میرسد آنچه در این باره انجام شده است کافی و وافی به مقصود نبوده است و تا تحقق آنچه در قانون اساسی و سیاستهای کلان کشور و نیل به جایگاه مطلوب و الگو شدن برای سایر جوامع اسلامی مسیر طولانی و دشواری را در پیش رو داریم.
اصطلاح خودمانیاش این است که طرف از دنده چپ
بلند شده یا لابد با زنش دعوایش شده که این قدر بداخلاق است. اما -
دانشمندان میگویند با انجام تحقیقاتی متوجه شدهاند که قضیه میتواند
مربوط به سیر بودن و در واقع رضایت خاطر شکم با نارضایتی آن باشد تا چیزهای
دیگر. طبق بررسیهایی که شده، قاضیها بعد از خوردن غذا با احتمال بیشتری
به نفع زندانیان قضاوت میکنند و حکم به آزادی و عفو آنها میدهند.
این
را روزنامه دیلی میل نوشته و اشاره کرده که نتایج آخرین تحقیقات نشان
میدهد زندانیانی که به دنبال عفو هستند، در صورتی که بلافاصله بعد ازآنکه
قاضی غذایش را صرف کرد، برای دریافت حکم در برابر او قرار بگیرند، شانس
بیشتری برای عفو شدن دارند.
محققان که برای مدتی روند قضاوت تعدادی از
قضاوت را بررسی کرده بودند، متوجه شدند قضاوت بعد از صرف یک میان وعده یا
وعده غذایی کامل، با احتمال 65 درصد بیشتر حکمی را به نفع زندانیان صادر می
کنند.
اما هرچه از صرف وعده غذایی بگذرد، احتمال صدور رأی موافق با
عفو و آزادی زندانیان کمتر میشود تا اینکه درنهایت این وضعیت به جایی
میرسد که قضاوت دیگر نظر مثبتی نسبت به زندانیان پیدا نمیکنند. شواهد به
دست آمده از این تحقیقات نشان میدهد زندانیانی که به مورد آنها در اوایل
هفته یا حتی در اوایل روز رسدگی میشود، شانس بیشتری برای عفو شدن نسبت به
زندانیانی دارند که به مورد آنها در زمانهای دیگر رسیدگی میشود. البته
شما دعا کنید هیچوقت پایتان به دادگاه کشیده نشود، برای اینکه اگر به آنجا
رفتید، دیگر سیر بودن شکم قاضی و خوش بودن خلقش با خداست. فکر کن که با
ناهارش مثلاً دوغ هم خورده باشد و خوابش بیاید و بخواهد ما را - که متهم
باشیم - هرچه سریعتر بفرستد لایباقالیها. آن وقت چه خاکی برسر بریزیم؟
301